با کسی حرف می‌زدم که از رشته‌ای که قرار است در دانشگاه بخوانم می‌پرسید. گفتم روان‌شناسی. همان‌طور که هر کسی به آدم می‌رسد و فکر می‌کند در مورد رشته‌ای که در نظر داری بیشتر از تو اطلاعات دارد (منکر این نیستم که خیلی‌وقت‌ها دارند و استفاده می‌کنم)، شروع کرد به گفتن اطلاعات پراکنده‌ای درمورد روان‌شناسی. مثلاً فرق روان‌شناس با روان‌کاو! به من یادآوری کرد که نمی‌توانم در آینده قرص تجویز کنم. گفتم بله، می‌دانم. گفت با مدرک کارشناسی می‌توانی یک کار کوچکی در حد مشاوره راه بیاندازی. برایش درمورد این‌که خوانده‌ام برای مجوز تأسیس مطب، مهدکودک و سرای سالمندان و این‌ها حداقل باید کارشناسی ارشد داشته باشیم، چیزهایی گفتم. آخرسر گفت که دست‌کم می‌توانم مشاوره‌ی قبل از ازدواج بدهم، چون ساده است و خودش هم گاهی این‌کار را می‌کند. تحصیلاتش؟ دقیقاً مطلع نیستم ولی می‌دانم که دانشجو است اما نه چیزی مرتبط با روان‌شناسی و روان‌پزشکی. گاه‌گداری هم کلاس‌های زیست برای دانش‌آموزان برگزار می‌کند و از آن راه پول درمی‌آورد. درجواب گفتم خب من هم گاهی برایم پیش می‌آید که دوستی درمورد یکی از مسائل زندگی‌اش از من «م» بخواهد، اما قرار نیست تصور کنم یک «روان‌شناس» یا «مشاور» واقعی‌ام. نتیجتاً او از اطلاعات عمومی بالایش گفت و اینکه خیلی فروید خوانده است.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

علم و محیط زیست ساخت انواع تجهیزات آشپزخانه صنعتی و رستوران سلام فایل آنالیز Ahmad ديوارپوش دبستان دخترانه هیات امنایی حاج یدالله کیانی Jason Korea♥music♥kpop